چند روز بود آشفته بودم. مي رفتم نزديك مادر، به بهانه اي ارتباط مي گرفتم ولي بازهم وجدانم قبول نمي كرد. حرف هايي روي دلم سنگيني مي كرد. دلم مي خواست از سير تا پيازش را براي مادر بگويم ولي نمي شد. اوايل بيماري مادر بود و خيلي ها سفارش كرده بودند، فشار… بیشتر »