گاهي كه توي بيمارستان دلتنگ مي شدم و هواي دلم شايد كمي تا قسمتي ابري، خودم را وسوسه مي كردم كه كسي حواسش به تو نيست. بعد نگاهي مي انداختم به وسايلم و نظرم عوض مي شد. موقع حركت به سمت بيمارستان براي انتقال مادر به بخش، اهل منزل با اينكه مي دانستند غالبا… بیشتر »