سكانس شصت وپنج: گفتم به شعر نام تو را؛ عاشقانه شد!
از اتفاقات جالب و پیش بینی نشده بیمارستان، عکس العمل افراد مختلف به اسم کوچکِ مادر بود. هر کجا برای ثبتی اسم و فامیل بیمار را می خواستند و با آرامش تمام مطرح می کردم، متوجه برخوردهای نامعمول و غریبی می شدم. اوایل متوجه علت نبودم.
اولین بار در اورژانس وقتی برای پذیرش، نام را اعلام کردم، آقایی که پشت سیستم نشسته بود، کم مانده بود سرش را از سوراخ های روی شیشه بیرون بیاورد. چند بار پرسید و ضمن اینکه گوشزد کرد چرا آرام حرف می زنم و فریاد نمی کشم، وقتی برگه های پیرینت شده را به دستم داد نوشته بود آقای ……
شبی که با التماس و خواهش رفتم سی سی یو مادر را ببینم، زنگ را که زدم متوجه نشدم چه کسی بدون پرسش و اما و اگر درب را باز کرد. وارد که شدم هیچ کس آن اطراف نبود جز آقایی که داخل ایستگاه پرستاری بدون فرم نشسته بود و زاویه نشستن به گونه ای نبود که تشخیص بدهم. هنوز نرسیده سر تخت مادر خدمه خانم سر رسید و سد راهم شد و گفت: «کجا؟ اینجا چه کار داری؟». وقتی فامیل مادر را گفتم، گفت: «بله …./ دخترش هستی؟ دیشب خیلی نگرانت بود هر چه می گفتم رفت باور نمی کرد. معطل نکنی ها. دو دقیقه». بین این همه مریض و مشغله اسم کوچک مادر از شب قبل در ذهنش مانده بود با اینکه فقط فامیلی مادر را گفتم.
حتی موقع ترخیص در پرونده ای که به ما تحویل داده شد ثبت شده بود آقای….
اسم مادر هرچند اسمی قرآنی و برای ما کاملا عادی است اما پشت پرده هایی دارد برای خودش. این را همشهری های ما بهتر می فهمند. در شهرمان چند نفری با این نام می شناسم. اکثرا هم سن و سال مادر و البته همه از سادات هستند. قبل تر ها، در شهر ما هر خانواده ای به خودش اجازه انتخاب هر اسمی برای بچه اش را نمی داده است. هنوز هم مرزهای سادات و غیر سادات بودن در شهر ما تا حد زیادی پر رنگ است. هنوز هم رگه هایی از طرد شدن از خانواده با ازدواج ناهمرنگ در سیدی بین برخی اقوام به چشم می خورد. ازدواج پدر غیر ساداتم، با مادر سیده ام در آن زمان، فقط با توجیهی از جنس اینکه مادربزرگ هایم هر دو از سادات بزرگ زاده بوده اند قابل پذیرش است. اصولا بچه های چنین ازدواجی از وصله های ناهمرنگ هستند و فقط توسط غیر سادات پذیرش می شوند. هنوز هم برخی سادات به ما اظهار می کنند: «خوبی هایتان را از ما سادات دارید!». خلاصه اینکه برخی اسم ها مرز و حریمی داشته است و چون و چرایی. برای همین اسم مادر در شناسنامه سادات ندارد. چون مشخص است از سادات است!! حالا صدو چند کیلومتر آن طرف تر اسم مادر فقط یک اسم غریب بود و بی چون و چرا.
نشستم سرجای همیشگی و اسم مادر را سوژه صحبت کردم. «آقا مامان چرا اسم من را …. گذاشته ای؟ اسمم را بابا انتخاب کرد یا شما؟ ماشاء الله چندتا پسر خدا به شما داد چرا اسم یکی را محمد نگذاشتی؟ اسم شما را باباجون انتخاب کرده یا مادرجون؟ ». آقا مامان، بی حوصله فقط جواب داد: « دوتایی انتخاب کردیم. اسم به این قشنگی. اسمت اسم حضرت زهراست دخترم. محمد که داریم یکی دیگر از اسم های حضرت، چه فرقی دارد. دوست نداشتم کسی پسرمان را ممد صدا کند. من نبوده ام نمی دانم.». از حرف های مادر قلبم ریخت. « خدایا شکر. اعتراف می کنم این نعمتت را ندیده بودم. چقدر اسم های ما بی حاشیه است. چقدر بابا و مامان با هم تفاهم داشته اند و شاید گذشت. چقدر زحمت کشیده اند که ما خواهر و برادر ناخودآگاه با اسم همدیگر را صدا می کنیم و حتی یک بار اتفاق نیفتاده است اسم هم را سبک صدا بزنیم یا بشکنیم. هیچ کس در خانه ما حق نداشت اسمی را بشکند یا بابا و مامان را حتی مثلا بابا مصطفی صدا بزند. لفظ داداش و آجی در منزل ما شنیده نمی شود. اسم همه ما اسم ائمه اطهار و بزرگان دین است. تقریبا همه آداب اسم گذاری و صدا زدن اسلامی رعایت شده آن هم از پدر و مادری که نه منصبی دارند و نه تحصیلات خاص. چیزی که این روزها از مد افتاده و کمتر به چشم می خورد. با اینکه حتی در فامیل های نزدیک داریم که هم سن و سال ما هستند ولی همه دو اسمی و بین پدر و مادر توافق ایجاد نشده است. پدر و مادرشان را برای کلاس، با اسم صدا می زنند. اسم های ما مثل اسم خیلی از هموظنانمان هم معنای خوبی دارد و هم متناسب با فرهنگ ماست و از فرهنگ های دیگر و مدهای بچگانه و جوهای نادرست، قرض گرفته نشده است. خدایا ممنونم».
بعد از آن به همه اسم ها دقت می کردم. وقتی اسم پزشک مادر را از مهر روی برگه دفترچه بیمه، برای مادر خواندم احترامشان برایمان دو چندان شد. مادر عقیده دارد اسم هر کس رابطه نزدیکی با شخصیتش دارد. کاش آنهایی که در جامعه اسم و رسم نیکی دارند و برای خیلی ها الگو هستند و چشم دیگران به آنهاست این میراث ها را حفظ کنند. حفظ ارزش ها برای آنها خیلی ساده است و ممکن. اسم امثال ما فقط یک اسم است برای خودمان ولی از خیلی ها برکت اسمشان متفاوت است. از اسم ها خیلی چیزها می شود فهمید. خدایا شکر برای اسم هایی که در دنیا به آن افتخار می کنیم و در قیامت در محضرت وقتی صدایمان کردی، پدر و مادرهامان جلوی خوبان روسفیدند.
نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ 5 دی 1397
نظر از: عابدی [عضو]

ممنون از وبلاگ خوبتون
نظرات وپیشنهادات خودتون رو در گروه ما بنویسید
در ده تایی ها
http://ivan.kowsarblog.ir/
فرم در حال بارگذاری ...