قلب های صبور!

  • خانه
  • تماس
  • « سکانس بیست و هفت: خداحافظ
  • سکانس بیست و پنج: الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم »

سکانس بیست و شش: کبوتر دلم از شوق می‌ گشاید بال

ارسال شده در 25ام آذر, 1396 توسط hekmat در این نیز بگذرد!

1. وَ اِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ؛[سوره شعراء، آيه ۸۰]

——————————-

2. پيامبر صلي الله عليه و آله :

مَنْ سَعى لِمَريضٍ فى حاجَةٍ قَضاها اَو لَم يَقْضِها، خَرَجَ مِنْ ذُنوبِهِكَـيَومِ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ. فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الاَْنصارِ: بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى يا رَسولَ اللّه ِ، فَاِنْ كانَ الْمَريضُمِنْ اَهلِ بَيْتِهِ، اَوَ لَيْسَ ذلِكَ اَعْظَمَ اَجْرا اِذا سَعى فى حاجَةِ اَهْلِ بَيْتِهِ؟ قالَ: نَعَمْ؛

«هر كس در برآوردن نياز بيمارى بكوشد، خواه موفق بشود يا نشود گناهانش پاكمى شود، به سان آن روز كه از مادر متولد شده است». مردى از انصار گفت: اى پيامبر خدا،پدر و مادرم به فدايت! اگر بيمار از خانواده شخص باشد، اين كار پاداش بيشترى ندارد؟فرمودند: «چرا».[من لا يحضره الفقيه، ج ۴، ص ۱۶،ح ۴۹۶۸]

 —————————-

3. پيامبر صلي الله عليه و آله :

عائِدُ الْمَريضِ فى مَخْرَفَةِ الْجَنَّةِ، فَاِذا جَلَسَ عِنْدَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَةَ؛
عيادت كننده بيمار، در نخلستان بهشت ميوه مى چيند و هرگاه نزد بيمار بنشيند،رحمت خدا او را فرا مى گيرد.[كنزالعمال، ح ۲۵۱۲۷]

صفحات: 1· 2

بیمار بیمارستان بیمارستان اسلامی خدا دل آرام شفاخانه اسلامی میزبانی پزشک
نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

قلب های صبور!

تقدیم به همه بیماران قلبی، آنهایی که نارسایی جسم صنوبری قفسه سینه هاشان هرگز قلب های آسمانیشان را بیمار نکرد.

موضوعات

  • همه
  • این نیز بگذرد!
  • با هم بودن زيباست
  • شکرانه ها
  • گاهنامه

گرت جان در قدم ریزم هنوزت عذر می‌خواهم

که از من خدمتی ناید چنان لایق که بپسندی

آخرین مطالب

  • سکانس هشتاد و چهار: آهسته‌تر! آرام‌تر! این بازیِ جان است!
  • سكانس هشتادو سه: من چه شایسته آنم که تو را خوانم و دانم!
  • سكانس هشتادو یک: دل ما خیلی از این بی خبری سوخته است!
  • سکانس هشتاد: همای عرش کجا و کبوتر چاهی!
  • سكانس هفتاد و نه: آی آدم ها چه می کنید؟!
  • سكانس هفتاد و هشت: پُر میشود فضای دل از عطر عاشقی!
  • سكانس هفتاد و هفت: می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم!
  • سكانس هفتاد و شش: مهر سکوت با دل بی آرزو خوش است!
  • سكانس هفتاد و پنج: زبانم در دهان باز بسته ست!
  • سكانس هفتاد و چهار: سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش!
  • سكانس هفتاد و سه: شنبه های بی پناهی؛ جمعه های بی قراری!
  • سكانس هفتاد و دو : در حقیقت چون بدیم زو خیالی هم نبود!
  • سكانس هفتاد و یک:از همه دست کشیدم که تو باشی همه ام!
  • سكانس هفتاد: آفتابی که بوی گندم داشت!!
  • سكانس شصت و نه: در همین جاده های ناهموار، عاشقی را خدا به ما بخشید!!

پیوند ها

  • شعر بلاگ
  • گهر عمر

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان • تماس