روزی که برای انجام آزمایشات آخرین نسخه، راهی بیمارستان استان شدیم، تمام راه نگران این بودم که ضعف و گرسنگی طولانی، مشکلی جدی برای مادر ایجاد کند. سفر با اتوبوس برای مادر قبل از مشکل قلبی هم کار دشواری بود. به همین دلیل همه مسافرت های خانوادگی ما با… بیشتر »
کلید واژه: "پزشک"
آخرین باری که پزشک مادر را ملاقات کردم، بیش از یک سال از دیدار قبلی گذشته بود. به تاریخ اکو کاردیوگرافی آن روز، دقیقا سیصد و هفتاد روز. یکی دو بارِ دیگر مراجعه داشتیم ولی سعی می کردم، با عدم حضور، با عادت چون و چرا کردن از پزشک مادر در هر مسأله و مشکل… بیشتر »
در طول دوره درمان مادر، برخوردهای متفاوتی از افراد مختلف دیدیم. کم نبودند افرادی که آ ن لحظه از آنها آزرده خاطر شدیم. هر چند منکر وجود افرادی که از حرف هایشان دلگرم و امیدوار می شدیم، نیستیم. رنج آورترین برخوردی که در طول این دوران با آن مواجه شدم چند… بیشتر »
تا جایی که به یاد دارم و بر اساس حساب کتاب های شخصی، شهرمان خطهّ پزشک پروری است. بعضی شهرها عالم پرورند و برخی معلم پرور ولی تاریخ شهر ما پر است از پزشکان نخبه و قابل. اگر به جای چهل خانه، تا شعاع ده خانه را همسایه بدانیم هم، همسایه های پزشک پرور کم… بیشتر »
فقط بیماری که 15 روز بیمارستان بوده می داند ترخیص چه خبر خوشایندی است و فقط همراهی مثل من می تواند آن قدر سنگدل باشد که برای تاخیر آن تلاش کند. از پزشک مادر، با شرمندگی بسیار درخواست کردم جهت احتیاط و اطمینان خاطر ما، یک روز دیگر اجازه دهند بیمارستان… بیشتر »