سکانس بیستم: ما را غم تو برد به سودا، تو را که برد؟!!!
چند روز از ورود مادر به بخش گذشته بود. با اجازه پزشک درن ها از مادر جدا شده بود اما مادر همچنان روی تخت دراز کشیده و با دلی سرشار از غم، کوچکترین حرکتی نداشت. پرستارها سرزنشم می کردند که بیمار باید راه برود و همراه باشم، نه اینکه استراحت کنم و بی حالتر از خود بیمار. نگران بودم ولی برای پایین آمدن از تخت و راه رفتن، به پر و بالش نمی پیچیدم. از دقت در قدم زدن های بیماران پیر و جوان و مرد و زن بخش متوجه شده بودم که بیمار در راه رفتن مشکل جدی خواهد داشت و این کندی صرفا به خاطر درد جراحی نیست. عضلات ساعت ها بی حرکت بوده و ممکن است تحلیل رفته و ضعیف شده باشد. دراز کشیدن روی تخت یک چیز است و درک ناتوانی در حرکت چیز دیگر. یک عمر زندگی با مادر می گفت هنوز آمادگی روبرو شدن با این بحران را ندارد.
رفت و آمد پزشک مادر کوتاه بود و مبهم. متوجه نمی شدم وضعیت رضایت بخش است یا نگران کننده. رنج آور بود ولی اعتقاد داشتم چون و چرا از پزشک فوق تخصص دور از ادب است. اگر لازم باشد توصیه ای داشته باشند، می گویند.
نگرانی های مختلفی داشتم. وضعیت به ظاهر نفس گیر بود. هرچند شکننده نبود.
شب بود. نیاز به ملحفه تمیزداشتیم. اتاق ها مجزا بود ولی بخش مشترک بود و داخل سالن ها مرد و زن رفت و آمد داشتند. پرسنل هم مشترک بودند. تا درِ خروجی اتاق رفتم.کمی تامل کردم و برگشتم. مادر سوال کرد پس چرا نرفتی؟؛ «سالن ها خلوت است. چندتا مرد بیرون ایستاده اند. خدمه هم مرد است و تنها. می ترسم. ». در را نشانه رفتم و ادامه دادم؛ «مامان میشه از تخت پایین بیایید اینجا بایستید نگاهم کنید بروم و برگردم؟ » کمی سکوت کرد. ناباورانه خواست کمک کنم برای بلند شدن و پایین آمدن از تخت. تکیه داده بود به من و با زحمت قدم بر می داشت متوجه ایجاد حس بحران دوم، در مادر شدم. به در که رسیدیم گفتم اینجا تکیه بزنید سریع بر می گردم. وقتی برگشتم و از دور مادر را در پهنای در دیدم که بدون توان حرکت، با نگاهی که هنوز به مسیر رفتنم خیره بود، به استقبالم آمد اینجا بود که شکستم. جای خیلی ها خالی بود ببینند با چهره شکسته، جسم بیمار و بدون لبخند هم محبت و عشق ممکن است. محبت روح بزرگ می خواهد . مسئولیت پذیری و سرزنش، احولپرسی و زخم زبان، کینه و لبخند و… صدای روح های کوچک و نابالغ است.
نوشته شده توسط: مدیر وبلاگ 28 آبان 1396
خواهرم
لطفا به وبلاگ ما هم سربزنید
http://p-esmatie.kowsarblog.ir/
http://baha.kowsarblog.ir/
http://peykebesharat.kowsarblog.ir/
http://ramisa.kowsarblog.ir/
نظر از: پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب (س) میناب [عضو]
سلام خداقوت .نابودی کفر واستعمارروبه شما تبریگ میگم .عالی بود
نظر از:
فرم در حال بارگذاری ...