اتفاقات روز های قبل، محیط بیمارستان و برخوردها ی تلخ ریز و درشت ، بی سکنه بودن اتاق ، عدم توانایی در حرکت، دردهای عجیب وآینده ای مبهم و… همه حقیقت هایی بود که جلوی چشم مادر رژه می رفت و با این رنجش، حفظ روحیه کار ساده ای نبود. مانع اصلی اینجا بود… بیشتر »
کلید واژه: "خدا"
آمبولانس سواری تجربه جالبی نبود. حس می کردم بین زمین و آسمانیم. گهگاهی سنگ های کنار جاده ، برخورد می کرد با بدنه و شیشه مات آمبولانس. درون یک قوطی آهنی. با پرستار و مادری که دستگاه کنترل علایم حیاتی به او متصل است؛ نمی بینی کجایی و در چه حالی هستی و… بیشتر »